loading...
ظهور
حسین بازدید : 44 جمعه 14 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
از میان آنان خضر و الیاس در زمین و مسیح و ادریس در آسمان زیست می‌کنند.1 در این میان خضر و الیاس با هم برادرند و هم دوره با ذوالقرنین بوده‌اند. برخی او را متولّد «فارس» معرفی کرده‌اند.2 در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:

«خضر، پیغمبر مرسل بود و حق تعالی او را بر قوم او مبعوث گردانید و او قوم خود را به توحید و به اقرار انبیا و رسل و كتب انبیا دعوت نمود و معجزه او این بود كه بر بالای چوب خشكی یا بر زمین ساده بی‏گیاهی نمی‏ نشست جز آنكه آنها سبز می‌شد و او را خضر از این جهت نامیدند؛ زیرا كه خضر مشتق از سبزیست و اسم او تالیا بن ملكان‌ست كه اجداد او به نوح منتهی می شوند.»3

گفته شده او در سفری همراه با ذوالقرنین بوده و هر دو به دنبال آب حیات می‌گشته‌اند. پس از طیّ مسافتی طولانی خضر آب حیات را یافته و از آن می‌نوشد و ذوالقرنین بی بهره می‌ماند.4 البتّه در روایات، گاه علّت طول عمر او را دعای حضرت آدم(ع) گفته‌اند.5

در روایات مربوط به معراج رسول خدا(ص) آمده که بوی مطبوعی را ایشان در آسمان احساس می‌کنند. وقتی از علّت آن می‌پرسند، پاسخ می‌شنوند این بو مربوط به خانه زن و شوهری است از مؤمنان به حضرت خضر بوده و پس از برملا شدن ایمانشان در خانه خود زنده زنده به آب جوش افکنده شده و سپس خانه را برسرشان ویران می‌کنند.6

خضر(ع) و موسی(ع)
معتبرترین گزارش زندگی درباره حضرت خضر، ماجرایی است که درباره سفر مشترک موسی(ع) با ایشان است که در آیات 60 به بعد سوره کهف به این شکل آمده است:
«ای پیامبر، بخوان برای مردم هنگامی كه موسی به دوست خود گفت: من دست از جست‌وجو و تلاش بر نمی‏دارم تا به مجمع البحرین، آنجا كه دو دریا به هم برخورد می‏كند، برسم هر چند مدّت طولانی به راه خود ادامه دهم.

هنگامی كه به مجمع البحرین رسیدند ماهی خود را كه برای تغذیه همراه داشتند، فراموش كردند و ماهی دوباره جان گرفت و راه خود را در پیش گرفت و رفت. هنگامی كه از آنجا گذشتند، موسی به یار همسفرش گفت: غذای ما را بیاور كه از این سفر سخت، خسته شده‏ایم.

او گفت: به خاطر داری هنگامی كه ما به كنار آن صخره پناه بردیم و استراحت كردیم من در آنجا فراموش كردم جریان ماهی را بازگو كنم این شیطان بود كه یاد آن را از خاطر من برد و ماهی به‌طرز شگفت‏انگیزی راه خود را در پیش گرفت.

موسی گفت: این، همان‌جاست كه ما می‏خواستیم و آنها در حالی‌كه جای قدم‌های خود را دنبال می‏كردند، باز گشتند.
در آنجا، بنده‏ای از بندگان ما را یافتند كه او را مشمول رحمت خود ساخته و از سوی خود، علم فراوانی به او تعلیم داده بودیم.
موسی به او گفت: آیا اجازه می‏دهی من با تو هم‌سفر شوم تا از آنچه به تو تعلیم داده شده است و مایه رشد و صلاح است به من بیاموزی؟
خضر گفت: تو هرگز نمی‏توانی با من شكیبایی كنی.

و چگونه می‏توانی در برابر چیزی كه از رموزش آگاه نیستی، شكیبا باشی؟
موسی گفت: ان‌شاء الله مرا شكیبا خواهی یافت و در هیچ كاری مخالفت فرمان تو نخواهم كرد.
خضر گفت: پس اگر می‏خواهی به دنبال من بیایی از هیچ چیز سؤال مكن تا خودم آن را به موقع به تو باز گویم.
آنها به راه افتادند تا اینكه سوار كشتی شدند و او كشتی را سوراخ كرد، موسی گفت:
آیا آن را سوراخ كردی كه اهلش را غرق كنی، راستی! چه كار بدی انجام دادی؟
خضر گفت: نگفتم تو هرگز نمی‏توانی با من شكیبایی كنی؟
موسی گفت: مرا به خاطر این فراموش‌كاری مؤاخذه مكن و بر من به خاطر این امر سخت مگیر.
باز به راه خود ادامه دادند تا اینكه كودكی را دیدند و خضر آن كودك را كشت.
موسی گفت: آیا انسان پاكی را بی‏آنكه قتلی كرده باشد، كشتی؟ به راستی كار منكر و زشتی انجام دادی.
خضر گفت: به تو نگفتم تو هرگز توانایی نداری با من صبر كنی؟
موسی گفت: اگر بعد از این درباره چیزی از تو سؤال كردم دیگر با من مصاحبت نكن. چرا كه از ناحیه من دیگر معذور خواهی بود.
باز به راه خود ادامه دادند تا به قریه‏ای رسیدند از اهل آن قریه خواستند كه به آنها غذا دهند؛ ولی آنها از مهمان كردنشان خودداری نمودند؛ با این حال آنها در آنجا دیواری را كه در حال فرو ریختن بود، از نو بر پا كردند. موسی گفت: لااقل می‏خواستی در مقابل این كار اجرتی بگیری؟
او گفت: وقت جدایی من و تو فرا رسیده است؛ امّا به زودی سرّ آنچه را كه نتوانستی در برابر آن صبر كنی برای تو بازگو می‏كنم.
امّا آن كشتی، متعلّق به گروهی از مستمندان بود كه با آن در دریا كار می‏كردند و می‏خواستم آن را معیوب كنم؛ زیرا پشت سر آنها پادشاهی ستمگر بود كه هر كشتی را از روی غصب، می‏گرفت.

و امّا آن نوجوان، پدر و مادرش با ایمان بودند، ما نخواستیم او آنها را به طغیان و كفر وا دارد.
ما از خداوند خواستیم تا فرزند پاك‌تر و پر محبّت‏تری به جای او، به آنها بدهد.
و امّا آن دیوار، متعلّق به دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی متعلّق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگار تو می‏خواست آنها به حدّ بلوغ برسند و گنجشان را بیرون بیاورند، این رحمتی از پروردگارت بود، من به دستور خود این كار را نكردم و این بود سرّ كارهایی كه توانایی شكیبایی در برابر آنها نداشتی.7
همان طور که می‌بینیم از این پیامبر با تعبیر «بنده‌ای از بندگان ما» یاد شده که حاکی از مقام فوق العادّه اوست. همچنین علم لدنی او با بیان مصداق‌هایی برای موسی و دیگران به نمایش گذاشته شده است. به استناد این آیات در ادبیات ما و به خصوص اشعار حافظ از خضر با تعبیر استاد یاد شده است.

خضر(ع)، در خدمت ائمه اطهار(ع)
گزارش‌های بسیار کمی درباره پس از این ایّام تا زمان ظهور اسلام به دست ما رسیده است، از همین رو به نقش این پیامبر خدا در تاریخ اسلام نگاه می‌کنیم. روایتی از حضرت رضا(ع) در منابع شاخص و معتبر ما آمده که گویای حضور پررنگ و فعّال حضرت خضر در تاریخ اسلام است.8 در این دوران خانه خضر و محلّ سکونت او در «مسجد سهله» است.9

روایات نقل شده در منابع شیعه و سنّی حاکی از آن است که خضر اوّلین تسلیت گوینده به امیرالمؤمنین(ع) در رثای پبامبر(ص) بود10 و او را صحابه حاضر نیز مشاهده کرده بودند. حضرت علی(ع) خضر را با عنوان «برادرم» یاد می‌کردند و خضر نیز ارادتی ویژه به امیرمؤمنان(ع) داشت و گاه و بیگاه و در منظر دیگران آن را به نمایش می‌گذاشت، شاید به اشتباه خود در شناخت جایگاه ایشان پی ببرند.11 جالب این است که گاه حضرت علی(ع) بلافاصله پس از این صحنه، اعلام می‌کردند هر سؤالی دارید با من مطرح کنید که من به راه‌های آسمان از زمین آگاه‌ترم و در مقابل، حاضران می‌پرسیدند: تعداد موهای سر ما چند تاست؟!!!

روزی امیرالمؤمنین(ع) همراه حسن بن علی(ع) می‏آمد و به دست سلمان تكیه كرده بود تا وارد مسجد الحرام شد و نشست، مردی خوش قیافه و خوش لباس پیش آمد و به امیر‌المؤمنین(ع) سلام كرد، حضرت جوابش را دادند. او نشست آنگاه عرضه كرد: یا امیرالمؤمنین سه مسئله از شما می‌پرسم و سپس پرسش‌های خود را طرح می‌کند و امام(ع) به حضرت مجتبی(ع) امر می‌کنند که او پاسخ دهد و ایشان نیز پاسخ داده و مایه تحیّر حاضران می‌شوند.12

در منابع جریان دیدار خضر با دیگر امامان(ع) و تسلّا دادن به ایشان در مصائب و ناراحتی‌ها13 و گاه بزرگانی مانند مرحوم نخودکی اصفهانی14 قابل مشاهده است که برای پرهیز از طولانی شدن مطلب به همین مقدار اکتفا می‌شود.

خضر و امام زمان(ع)
خداوند متعال خضر را حجّتی قرار داد تا هر که درباره طول عمر امام زمان(ع) دچار شکّ و تردید شود، به ایشان بنگرد و ببیند خداوند بندگانی از طایفه انسان‌ها دارد که چند هزار سال عمرشان از امام عصر(ع) بیشتر است.15علاوه بر این، او در دوره غیبت و پس از ظهور به سان انیسی مهربان و همراهی دل‌سوز در خدمت امام عصر(عج) خواهد بود:
«خضر (ع) از آب حیات نوشید و بنابراین تا روز قیامت زنده خواهد بود، او به نزد ما می‏آید و بر ما سلام می‏كند و ما صدای او را می‏شنویم، گرچه او را نمی‏بینیم و او در هر جا كه یاد شود، حضور می‏یابد. پس هر كس از شما كه او را یاد نمود به او سلام كند. او در هنگام حج در مكّه حضور می‏یابد و جمیع عبادات و مناسك را به جا می‏آورد و در عرفه، وقوف می‏كند و برای مؤمنان دعا می‏نماید و به زودی خداوند در هنگام ظهور قائم ما وحشت و تنهایی او را، به انس مبدّل می‏سازد و او در كنار حضرت مهدی(عج) حضور می‏یابد.»16
سلام بر او به گاه ولادت و حیات و در تمام لحظاتی که با ماست و در خدمت مولای ما.

پی‌نوشت‌ها:
1. المیزان فی تفسیرالقرآن، ج‏13، ص 353.
2. تاریخ طبری، ج1، ص188.
3. علل الشّرائع، ج‏1، ص 59.
4. كمال الدّین وتمام النّعمه، ج‏1، ص 298.
5. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏13، ص 35.
6. همان، ص 672.
7. سوره (18) کهف، آیات60 ـ 82.
8. كمال‌الدّین و تمام‌النّعمه،ج‏2، ص 390.
9. بحارالأنوار،ج‏52، ص 376.
10. من لایحضره الفقیه، ج‏1، ص 231؛ ضائل پنج تن علیهم‌السّلام در صحاح ششگانه اهل سنّت، ج‏3، ص 393.
11. بحارالأنوار، ج 10، ص 119.
12. الكافی، ج‏1، ص 526.
13. برای نمونه ر.ک: بحارالأنوار، ج‏46، ص 145.
14. ر.ک: نشان از بی‌نشان‌ها، ج1، ص286.
15. نکته قابل تأمّل اینجاست که در روایات و منابع دینی تا پیش از دوره معاصر طول عمر امام زمان(ع) را با معمّرین (افرادی که طول عمر داشته‌اند) مقایسه می‌شد؛ امّا متأسّفانه از اواسط دهه 40 شمسی، ادبیّاتی با برخی از نوشته‌های حتّی بزرگان دین رایج شد که برای اثبات طول عمر امام زمان(ع) به درختان و حیوانات و دیگر موجودات دیرزیست هم استناد شده که هم از نظر منطقی مقایسه غلط و غیر قابل قبولی است و موجب وهن فرهنگ متعالی شیعی می‌شود هم نوعی توهین به شأن امام(ع)به حساب می‌آید و ای کاش می‌شد این بخش از آثار و تألیفات مهدوی مورد بازنگری قرار گیرند.
16. كمال‌الدّین و تمام‌النّعمه،ج‏2، ص 390.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 76
  • بازدید کلی : 3,648